سلامی دوباره ...سلامی که یک سال طول کشید تا دوباره گفته شود
شــــــــــایـد تو فکر کنی احمقانه است اما من اینگونه فکر نمیکنم
شـــــــــایـد بگویی چگونه میتوان هم شاد بود و هم با خدا بود
ولی میشود مطمن باش که میشود
مـــــــــــی دانم خـدا مرا تنها نمی گذارد
خــــــــــــدایی که از رگ گردن به من نزدیک تر است
سلام به دوستای گلم
امـروز یعنی پنجم خرداد ماه برگشتم به وبم یعنی روز تــــــــــولدم
چون احساس کردم خیــــــــــــــــلی تنـــــــهام
تقریبا بعد از یک سال
این یک سال به من خیلی سخت گذشت
الان آدم دیگه ای شدم
میدونم تو این چند سال کم کاری کردم
قول میدم جبران کنم
نظرات شما عزیزان:
.gif)
پاسخ:چی؟
آدم به تـــو اون کســـی اســـت که ...
از دورتـــرین فاصلـــه ها همیشـــه به فـــکرتــــــــه ...
به منم سربزن...عزیزم
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
رااااااستی نظرم یادت نره بزاری...
پاسخ:بیکاریــم دیگه چه میشه کرد .بهت سر می زنم :)
به منم سربزن همشهری
راستی تولدت هم مبارک
.gif)
.gif)
پاسخ:مرســـــــــــــــــتی.حالا که تولدمو تبریک گفتی حتما یه سری به وبلاگت میزنم.عقده ایم مگه نه؟

پاسخ:یــــادم نیـــــار کــــه حالت تهوع میگیرم
برچسبها: